تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, | 22:21 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد ...

در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید: چی‌ شده عزیزم این موقع شب اینجا نشستی؟!

شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت: هیچی‌ فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ، یادته...؟!

زن که حسابی‌ تحت
تاثیر قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت : آره یادمه...

شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!

زن در حالی‌ که روی صندلی‌ کنار شوهرش می نشست گفت : آره یادمه، انگار دیروز بود!

مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی‌ یا ۲۰ سال می‌‌فرستمت زندان آب خنک بخوری ؟!

زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و...!

مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می شدم !



تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, | 22:17 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

یادته بچه بودی چطور گریه می کردی !!!!!



تاريخ : دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, | 6:20 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ
به سلامتی....




به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست
.
.
به سلامتي اونايي كه هزارتا خاطرخواه دارن.ولي دلشون گير يه بی معرفته !
.
.
به سلامتي اعتماد كه المثني نداره! وقتي رفت ديگه رفت ...
 

 

ادامه مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, | 6:10 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ
 

 

.

 

 

یادمان باشد که: آنها که دوستشان می‌دارم می‌توانند دوستم نداشته باشند.
.
یادمان باشد که: فرار؛ راه به دخمه‌ای می‌برد برای پنهان شدن نه آزادی.
.
یادمان باشد که: باورهایم شاید دروغ باشند.
.
یادمان باشد که: لبخندم را توى آیینه جا نگذارم.
 

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, | 5:41 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

 

 

 

بد شانس ترین نسل تاریخ ایران، ما هستیم!... چرا؟

چون تو نوزادیمون شیر خشک نایاب شده بود…


بچگیمونم كه دوران جنگ بود

دوران تحصیل هم هر چی طرح بود رو ما امتحان


کردن… نظام قدیم، نظام جدید، نظام خیلی جدید…

رسیدیم دانشگاه سهمیه ها بیداد کردن…

فارغ التحصیل شديم به خاطر زیاد بودن جمعیت کار پیدا


نشد…
عاشق شديم گشت ارشاد رو سرمون خراب شد...

ماشین خریدیم بنزین سهمیه بندی شد...

خواستیم بریم خارج از کشور، ایران تحریم شد

خواستیم ازدواج کنیم مهریه ها همه سال تولد شد


خواستیم پرداختش کنیم راحت شیم سکه گرون شد



ازدواج كرديم تورم كمرمونو شكست و روزگارمون سياه
شد...
بارالهـــــا! ديگه حالي واسمون نمونده كه به راه راست


هدایت شیم، اگه اصرار داري، خودت راه راست را به


سوی ما کج کن



تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:34 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

شوهر چند ماه بود که در بيمارستان بسترى بود. بيشتر وقت‌ها در کما بود و گاهى چشمانش
 
را باز مى‌کرد و کمى هوشيار مى‌شد.
 
 
امّا در تمام اين مدّت، زن هر روز در کنار بسترش بود. يک روز که او دوباره هوشياريش
 
 را به دست آورد از زن خواست که نزديک‌تر بيايد. زن صندليش را به تخت چسباند
 
 و گوشش را نزديک دهان شوهرش برد تا صداى او را بشنود.
 
 شوهر که صدايش بسيار ضعيف بود در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود به آهستگى .
 
..گفت:

«تو در تمام لحظات بد زندگى در کنارم بوده‌اى. وقتى که از کارم اخراج شدم تو کنار من
 
نشسته بودى.
 
 وقتى که کسب و کارم را از دست دادم تو در کنارم بودى. وقتى خانه‌مان را از دست داديم،
 
باز هم تو پيشم بودى. الان هم که سلامتيم به خطر افتاده باز تو هميشه در کنارم هستى.
 
 و مى‌دونى چى مي‌خوام
 
بگم؟»
 

زن در حالى که لبخندى بر لب داشت گفت: «چى مى‌خواى بگى عزيزم؟»

شوهر گفت: «فکر مى‌کنم وجود تو براى من بدشانسى مياره!»



تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:30 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

اصفهانیه تصادف کرده بوده نشسته بوده وسط خیابون میزده تو سرش که ماشینم!
 
ماشینم داغون شد! خاک تو سرم شد.
 
افسره میره بهش میگه بدبخت انقدر حرص ماشینتُ زدی که نفهمیدی دست چپت از
 
 مچ قطع شده! اصفانیه یه نیگاه میکنه به دستش و میگه:یا حضرت عباس ..ساعتم !!



تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:28 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

عوارض جانبی بعد از یك شكست عشقی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
... .
.
.
.
.
در آوردن گوشی از حالت سایلنت!

نبردن گوشی به دستشویی و حمام!

از رمز درآوردن اینباکس گوشی!
 
 
پاک کردن آثار جرم!!! ....

خواب راحت...

زندگی راحت...

آرامش همراه با گریه!!

تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد 6 ساعت....
 



تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:23 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ
در کلاس درس استاد دانشگاه خطاب به یکی از دانشجویان میگه انواع استرس رو توضیح بده
 
و استرس واقعی کدومه؟
دانشجو میگه دختر زیبائی رو کنار خیابان سوار میکنی. اما دختره کمی بعد توی ماشینت
 
غش می کنه. مجبور می شی اونو به بیمارستان برسونی. در این لحظه دچاراسترس آنهم
 
از نوع ساده‌ میشی!
در بیمارستان به شما می گن که این خانم حامله هست و به تو تبریک میگن که بزودی پدر
 
میشی. تو میگی اشتباه شده من پدر این بچه نیست...م ولی دختر با ناله ای میگه چرا
 
هستی. در اینجا مقدار استرس شما بیشتر میشه. آن هم از نوع هیجانی!
در خواست آزمایش دی.ان.ای می کنی. آزمایش انجام میشه و دکتر به شما میگه : دوست
 
عزیز شما کاملا بیگناهی ، شما قدرت باروری ندارید و این مشکل شما کاملا قدیمی و بهتر
 
بگویم مادرزادیه. خیال تو راحت میشه و سوار ماشینت میشی و میری. توی راه به سمت خونه
 
ناگهان به یاد ۳ تا بچه ت میفتی …؟ و اینجاست که استرس واقعی شروع میشه!




تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:21 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

این دیگه خیال خودشو راحت کرده کلا



صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 14 صفحه بعد