تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:18 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

از نظر یک زن "بی عیب ترین " مرد دنیا پدرشه

"زن ذلیل ترین "مرد دنیا برادرشه ،

 "خوش تیپ ترین "مرد دنیا پسرشه ،

"مظلوم ترین " مرد دنیا پدر شوهرشه ،

"خوشبخت ترین "مرد دنیا شوهر خواهرشه،

 "قدر نشناس ترین" مرد دنیا دامادشه ،

"بدترین " " بی ریخت ترین " "بی عاطفه ترین ""بداخلاق ترین " مرد دنیا شوهرشه



تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:14 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟

پسر: آره عزیز دلم

دختر: منتظرم میمونی؟

پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی

که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند.

پسر: منتظرت میمونم عشقم

دختر: خیلی دوستت دارم

پسر: عاشقتم عزیزم

بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی

 کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد، به آرامی چشم باز کرد

 و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد.

پرستار: آر...ووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی.

دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه

به همین راحتی گذاشت و رفت؟

پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد

 رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟

دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا

به من کسی چیزی نگفته بود و بی امان گریه میکرد

 

 

پرستار: شوخی کردم بابا ! رفته دستشویی الان میاد



تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:12 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ
چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه
 
می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و
 
خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:
 
« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر.

 
رفتم خواستگاری؛

 
دختر پرسید:
 
« مدرک تحصیلی ات چیه ؟»
 
 
 
ادامه مطلب


ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:8 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

در یک شب سرد زمستانی یک زوج سال‌مند وارد رستوران

بزرگی شدند. آن‌ها در میان زوج‌های جوانی که در

آن‌جا حضور داشتند بسیار جلب توجه می‌کردند.

بسیاری از آنان، زوج سال‌خورده را تحسین می‌کردند

و به راحتی می‌شد فکرشان را از نگاهشان خواند

ادامه مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 21:2 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

پدر پای تلفن: دخترم! پسوورد این لب تابت چیه بابا؟

دختر:کــی؟؟ لبتابِ من؟؟ واسه چــــی؟ ...

پدر : لبتابِ خودت دیگه! این کامپیوتر روشن نمیشه؛ باید برم

 اینترنت خیلی ضروریه.پسووردو بگوو! ...

دختر: خب آخه...مگه لبتابِ داداش نیست؟خب اونو بردار بابا!

پدر:مگه با تو نیستم میگم پسووردتو بده؟

...
دختر: آخه.....

پدر: زووووووووود!

دختر:چیزه...ممممم..تک تک میگم راحت بنویسی! k a m i , d o oset daram

پدر:این چیه؟؟؟؟؟ هااااااان؟

پدرسگِ کره خر! تو جرات داری پاتو بزار تو خونه



تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 20:49 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

یک روز پسری دوازده ساله که لاک پشت مرد ه ای را که ماشین از رویش

رفته بود را با نخ می کشید وارد یکی از خانه های "فساد" اطراف آمستردام شد

 و گفت:

بیا ادامه مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, | 6:54 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

این روزها


اگر خون هم گریه کنی

عمق همدردی دیگران باتو

یک کلمه است :

"
آخـــــــــــــــی"



تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, | 15:25 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

» جدیدترین اس ام اس های رفاقتی – تیر91 9

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, | 15:19 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ


تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, | 15:16 | نویسنده : ஜஜ فـاطـیஜஜ

 

دختر پسر کش و ناز .... !
 
.
.
.
 
ای دختر نازو خوشگل و دوست داشتنی که به مانند یه سیب خوشگلی :
 
ای دختری که تو خیابونا راه میری جلو پات 20 تا شماره میفته .... !
 
توجه !! اگه تو مانند این سیب خوشگلی
 
 
 
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

 

توجه داشته باش که در پیری اینجوری می شی !!!  
.


صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 14 صفحه بعد